شعری در وصف بختیاریها
نمـودم به تـاریخ مـن بررسی
به از بختیـاری ندیدم کسی
به نـاموس غیـرت بود پایبنـد
به تـاریخ هـرگز ندیده گزند
زنش شیـرزن مردمش شیرمرد
نـدارند همتـا به روز نبـرد
چه در قم چه کرمان چه در قندهار
نمودیم ما دشمنـان تار و مار
چه گـویم که افغـان در اصفهـان
قلـم شرم دارد که سازد بیـان
گر ایران زمین بختـیـاری نداشت
گمانم که از بخت یاری نداشت
نخورد بختیـاری به میدان شکست
که یزدان پرستنده خسرو پرست
بُوَد بختـیـاری کـر بی نظیـر
که هم دست دل باز و مهمون پذیر
عاااالی . من خودم بختیاری ام