مرا نوازش کن دریا
مرا نوازش کن دریا
من آن کودک دلتنگم
که مادر در گوشم هرگز لالایی نخواند
مرا نوازش کن دریا
من آن غنچه ی در لاک خود خفته ام
که رنگ خورشید را ندیده ام
و به قول خودم
خشت وجودم بی آب ماند
مرا نوازش کن دریا
مرا نوازش کن دریا
من آن کودک دلتنگم
که مادر در گوشم هرگز لالایی نخواند
مرا نوازش کن دریا
من آن غنچه ی در لاک خود خفته ام
که رنگ خورشید را ندیده ام
و به قول خودم
خشت وجودم بی آب ماند
مرا نوازش کن دریا